جملاتی زیبا...
پشت خطی..
به بهانه هایت عادت کرده
مردن آن نیست که درخاک سیاه دفن شویم مردن آن است که از خاطر دوست باهمه خاطره هامحوشویم
من ازبرق نگاه توامیدمبهمی دارم
نگاهت را مگیرازمن که باآن عالمی دارم
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک ازحمع هم کم میشویم
می رسد روزی که ما درخاطرات
موجب خندیدن وغم می شویم
ای مرغ سحرعشق زپروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آوازنیامد
بیایید خطوط دلمان راکمتر اشغال کنیم ،شاید خدا پشت خط باشد...
بی خیال خشکسالی!
فقط کمی زمزمه کن:
دارد باران میبارد!
بلند زمزمه کن
هیچکس نمیداند
اینهمه رطوبت و زندگی
چگونه در چشم های امیدوارت جا خوش کرده!!!
لیز خوردن یه بهونست
تا دستایی رو که دوست داری
محکمتر بگیری...
گناه دوریت نیست
من وقتی با تو بودم نیز
دلم برایت تنگ میشد...
درد را از هرطرف که بخوانی درد است،
بیهوده دنبال میانبرش نباش...
پاییز
هیچ حرف تازه ای برای گفتن ندارد
با اینهمه"
از منبر بلند باد
بالا که میرود
درختها چه زود به گریه می افتند!!!
[برای دیدن لینک ها باید ثبت نام کنید . برای ثبت نام در وی بی ایران کلیک کنید]به بهانه هایت عادت کرده
گاه وبی گاه
به حرفهایت خو گرفته ام
عاشقانه و صادقانه
مرا از چه میترسانی؟
عمریست که تنهایم و در تنهایی خویش بارانی
میخواهی بروی؟
برو ملالی نیست...
فقط کمی صبر کن در یادم جا گذاشته ای!
نگاه آخرت را میگویم!!!
سالهاست که شیطان فریاد میزند:
آدم پیدا کنید،
من سجده خواهم کرد...
بیهوده او را در آینده میجستم
زیراکه او در گذشته من مرده بود
و من هرچه رو به آینده به جستجوی او میپرداختم ،
او از من دورتر میشد...
بسترم
صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون مروارید گردن آویز کسان دیگر...
مردن آن نیست که درخاک سیاه دفن شویم مردن آن است که از خاطر دوست باهمه خاطره هامحوشویم
من ازبرق نگاه توامیدمبهمی دارم
نگاهت را مگیرازمن که باآن عالمی دارم
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک ازحمع هم کم میشویم
می رسد روزی که ما درخاطرات
موجب خندیدن وغم می شویم
ای مرغ سحرعشق زپروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آوازنیامد
کلمات کلیدی :
